در یادِ تو...
سه شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۳۶ ب.ظ
"الف...
..............................
..............................
بازی تلخی است، وقتی در قماری سرسری
خشت خشتم را به دست آورده ای با دلبری
برگهایم را به آتش بسته پاییزِ "دلت
"
در خیابان زرد و تنها مانده ام تا بگذری
در غیاب روزهای رفتنت حک کرده ام
اسم زیبای تو را بر خاتم انگشتری
مثل یک مرداب اگر دلواپست ماندم ببخش
در بزرگی ای که مانند گل نیلوفری
در مدار چشمهای روشن خورشیدی ات
همچنان می چرخد و می خواهدت این مشتری
این همه پروانه را مشغول خود کردی چرا؟
اینقدر شاعر که در آغوش خود می پروری
صبح ها دنبال تو خورشید هم سر میزند
از قوانین طبیعت یک سر و گردن سری
آمدی در خواب من پیراهن یاسی بپوش
دشت گُل وقتی به تن داری تماشایی تری
شانه را بگذار و از آیینه دلجویی بکن
وای اگر از زلف زیبایت بیفتد روسری...
یسنا فاضلی
بسم الله الرحمن الرحیم
فَبَشِّرْ عِبَادِ ، الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ
پس بشارت ده به آن بندگان من که: به سخن گوش فرامىدهند و بهترین آن را پیروى مىکنند؛ اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان.
سلام علیکم . میخواستم با شما تبادل لینک کنم . سایت بنده را به عنوان موسسه تحقیقاتی اهل سنت در ج کنید .
بعد به ما خیر دهید که شما را با چه نامی لینک کنیم .
با تشکر
http://ahlesonat.avablog.ir/